سفارش تبلیغ
صبا ویژن
vorojak katalan

کاتالانیسم
اگر «کاتالانیسم» در سال های پایانی قرن نوزدهم میلادی، هم یک جریان ادبی را داشت که حتی بزرگ ترین نویسنده های دنیا هم جذب آن شده بودند، در قرن بیستم بقای «کاتالانیسم» تنها در استادیوم خانگی بارسلونا ممکن بود؛ جایی که تماشاگران بارسلونا به بهانه تماشای تیم ایالت شان به استادیوم نوکمپ می آمدند و شعارهای انقلابی خودشان را به زبان کاتالانیایی می خواندند. برای ریشه قضیه باید به پیش از این اتفاقات رفت، به سال هایی که بارسلونا با تجارت نساجی و سرمایه گذاران متعصب در کنار شهرسازی ویژه معماران بارسلونی بهشت اسپانیا بود. 
سال هایی که آنها با خیال راحت خود را کاتالونیایی به حساب می آوردند. اما از سالی که حکومت مرکزی اسپانیا دیگر حوصله ساز مخالف مردم ایالت های باسک، گالیچیا و کاتالونیا را نداشت و به دنبال حکومت یکپارچه افتاد و دیگر همه این ایالت های جدایی طلب را جزیی از خاک کشور دانست، مشکلات آغاز شد. از روزهایی که هر نوع فعالیت سیاسی ممنوع شد و مردم در ایالت کاتالونیا به دنبال راه دیگری برای دفاع از ارزش هایشان رفتند؛ راهی که به باشگاه فوتبال بارسلونا ختم شد. باشگاهی که پرچم آن نقش صلیب سنت جرج بود بر زمینه رنگ های پرچم ایالت کاتالونیا. باشگاهی که از روز افتتاح یک عبارت ویژه روی سردر آن خودنمایی می کرد؛ «چیزی فراتر از یک باشگاه». 
اولین واکنش حکومت مرکزی اسپانیا به این حرکت مردم ایالت کاتالونیا «اسپانیول» بود. تیمی که تنها یک سال پس از تاسیس «بارسلونا»، در این شهر متولد شد. البته اسپانیول که با کمک های مالی حکومت مرکزی آغاز به کار کرده بود، ساختمان خودش را در بخش مرفه نشین شهر ساخت و حتی اگر الان هم به بارسلونا بروید می بینید استادیوم خانگی اسپانیول در گران ترین محله شهر ساخته شده. در سیاست های حکومت مرکزی اسپانیا «اسپانیول» یک شعبه از سلطنت بود که نباید می گذاشت «بارسلونا» پا بگیرد. اما نه تنها بارسلونا پا گرفت که حتی سلطنت برای رقابت با این سمبل کاتالونیایی ها در «مادرید» یک تیم سلطنتی را تاسیس کردند. تیمی که در چند سال ابتدایی رویال مادرید بود؛ نامی که به صراحت از سلطنتی بودن تیم حکایت می کرد و البته از سوی شاه آلفونسوی سیزدهم انتخاب شده بود. این آغاز یک نبرد نابرابر در فوتبال اسپانیا بود؛ نبرد سفیدپوشان سلطنت با آبی و اناری پوشان جدایی طلب. 
? انقلاب در استادیوم فوتبال 
پس از گذشت سی سال از آن اتفاقات دیگر جنگ در استادیوم های فوتبال نماند. آغاز جنگ های داخلی اسپانیا در سال ????، حکم مرگ موقت فوتبال در این کشور را داشت. تماشاگرانی که تا آن روز در استادیوم با شعارهای خود به حکومت طعنه می زدند، به ناچار تفنگ دست گرفتند. هرچند پس از پایان جنگ داخلی در سال ???? باز هم فوتبال احیا شد. البته این بار دیگر ژنرال فرانکو دیکتاتور پیروز در جنگ های داخلی رئیس اتحادیه فوتبال اسپانیا و وزیر ورزش کشور را انتخاب کرد. اولین اتفاق پس از این انتصاب ها هم برمی گشت به رنگ پیراهن تیم ملی فرانسه. رنگ سرخ پیراهن که نماد جمهوریخواهان بود به رنگ آبی تبدیل شد که سمبل ناسیونالیست ها به حساب می آمد. جالب اینکه نفوذ فرانکوی فوتبالدوست در فوتبال به قدری بالا رفت که حتی رئیس بارسلونا هم از سوی وی انتخاب می شد. با وجود این باز هم بارسلونا در اوج اختناق اپوزیسیون حکومت بود. در اصل این کارها باعث به وجود آمدن اولین رگه های تنفر بین تماشاگران بارسلونا و طرفداران رئال مادرید بود ؛ یک سو تیمی کاملاً سلطنتی و یک سو تیمی برای زنده نگه داشتن جریان انقلاب. در این نبرد ژنرال فرانکو هم همیشه در جبهه رئال مادرید بود. چه آن زمان که در استادیوم خانگی رئال مسابقات این تیم را تماشا می کرد، چه آن دوره که به رشوه دادن به داوران به دنبال برگرداندن ورق به نفع سفیدپوشان سلطنتی بود. 
به هر حال فرانکو نه تنها می خواست با فوتبال یک تصویر ملی پرابهت از اسپانیا بسازد که حتی به دنبال آن بود که با فوتبال به جنگ جنبش های جدایی طلب اسپانیا برود. اما او در این سیاست ها چندان توفیقی نیافت. اگرچه در سال ???? به دستور حکومت مرکزی تمام پرچم های آبی و قرمز ایالت کاتالونیا سوزانده شد و برای هر کسی که در خیابان به زبان کاتالان حرف می زد ، حکم شش ماه زندان بریدند اما در استادیوم های فوتبال اوضاع فرق می کرد. تماشاگران کاتالونیایی به زبان کاتالان شعار می دادند و هنگامی که سرود «ستایش از فرانکو» که آن دوره پیش از هر مسابقه فوتبال پخش می شد، را از بلندگوهای ورزشگاه می شنیدند، هو می کردند. در آن سال ها غیر از بارسلونا، یک طیف جدایی طلب دیگر هم به فوتبال پناه آورد. جدایی طلبان ایالت باسک هم تیم اتلتیک بیلبائو را بنا نهادند. هرچند فلسفه جدایی طلبان کاتالونیا و انقلابی های باسک در زمین فوتبال متفاوت بود. مردم باسک در اتلتیک بیلبائو به دنبال هویت خود بودند و برای همین تمام بازیکنان تیم را از مردم باسک انتخاب می کردند. سنتی که الان هم در بیلبائو وجود دارد. ولی از آن سو مردم کاتالونیا چندان تعصبی روی ایالت خود نداشتند و تنها خواسته شان از «اف سی بارسلونا» به خاک مالیدن پوزه سلطنت طلبان و شکست دادن رئال مادرید بود. این آغاز جنگ رئال مادرید- بارسلونا بود؛ جنگی که دیگر همه آن را به نام «ال کلاسیکو» می شناسند.


نوشته شده در پنج شنبه 89/7/8ساعت 4:31 عصر توسط پویا| نظر|



قالب جدید وبلاگ یاس تم